از طرف ديگر، آنتيوخوس هفتم، برادر دمتريوس که زندانی اشکانيان بود، به خيال بازپسگيری بابل و ماد، به ايران لشکر کشيد. اقدام اوليهی آنتيوخوس موفقيتآميز بود و بعد از شکست دادن نيروهای پارت در سه جنگ، موفق به تسخير بابل و ماد شد.
فرهاد دوم ظاهرا به هدف وقتکشی، وارد مذاکرات صلح با آنتيوخوس شد که شرايط غير قابل قبولی نظير قبول برتری سلوکيان را درخواست میکرد. فرهاد دوم مذاکرات را به تاخير انداخت و در همين حال به استخدام سربازان مزدور از بين سکاها دست زد.
در اين زمان، آنتيوخوس که درصدد گذراندن زمستان 129 پ م در ماد بود، سربازان خود را در سراسر اين ايالت پخش کرد و خورد و خوراک آنها را به دوش اهالی محلی گذاشت. جاسوسان و ماموران فرهاد نيز در حال تحريک اهالی ماد به شورش عليه سربازان سلوکی بودند. از طرف ديگر، فرهاد، دمتريوس دوم را با سربازان پارتی به سوريه فرستاد تا به طرح ادعای خود بر سلطنت سلوکی، موقعيت برادرش آنتيوخوس هفتم را ضعيف کند.
در آخر، ظلمهای آتانئوس، فرماندار سلوکی و اقدامات مامورين فرهاد، باعث شد که اهالی ماد به قتل عام سربازان سلوکی دست بزنند و باقيمانده لشکر آنتيوخوس نيز به دست نيروها پارتی از ميان برداشته شوند. در اين جنگ، آنتيوخوس به قتل رسيد، ولی فرهاد جسد او را با احترام به سوريه فرستاد.
اين، آخرين اقدام سلطنت سلوکی عليه اشکانيان به شمار میرفت و بعد از اين، پادشاهان سلوکی که از جانب شرق با شاهنشاهی اشکانی و از جانب غرب با رومیها در برخورد بودند، به پادشاهانی محلی در سوريه تبديل شدند.
نقشه فرهاد در اين زمان، حمله به سوريه و فتح اين ايالت مهم بود، اما شورش سربازان سکا که برخلاف تصورشان، بدون امکان غارت مجبور به ترک لشکر پارتی شده بودند، اين نقشه را متوقف کرد. فرهاد دوم حاکمی به نام هيمروس را به حکومت بابل منصوب کرد و اين حاکم، تمام يونانيانی را که از آنتيوخوس طرفداری کرده بودند کشت يا به بردگی در ماد فروخت.
خود فرهاد برای جنگ با سکاها به ماورالنهر رفت، اما سربازان سکا که از دريافت نکردن مزد محروم شده بودند، به جنگ با فرهاد پرداختند و حتی به بينالنهرين نيز حمله کردند. فرهاد و مزدوران مقدونی که از سپاهيان آنتيوخوس به او پيوسته بودند، در جنگ با سکاها شکست خوردند و فرهاد دوم در سال 128 کشته شد.